7 تاثیر شگفت انگیز رمان خواندن بر زندگی



بی شک همه قبول دارند خواندن رمان تاثیر به سزایی بر انسان دارد. ولی ادبیات داستانی نقش مهمی بر ذهن انسان و حتی زندگی او دارد. خواندن کتاب باعث می شود همدلی انسان ها بیشتر شود.



در سال های گذشته پکیجی از پژوهش ها در مورد خواندن رمان فیکشن نشان می دهد که این طور کتاب ها قدرت همدلی انسان ها را بالاتر می برد. عصب شناسان نیز بر این باور هستند که زمانی انسان این طور کتاب ها را می خواند بر روی عصب مغز که مرتبط با همدلی است، تاثیر مهمی می گذارد.



این پژوهش ها نشان می دهد با خواندن این نوع رمان ها می توانید چیزی را تجربه کنید که گویا در واقعیت برای شما اتفاق افتاده است. البته تحقیقات نشان نداده است که کسانی که داستان می خوانند بی شک افراد دلسوزی هستند.



ادبیات داستان این فرصت را به شما می دهد تا بتوانید تغییر را پیش روی خود قرار دهید



اگر طرفدار پروپاقرص ادبیات تخیلی هستید باید بگوییم که این ژانر به شما این فرصت را می دهد تا با گجت های جدید آشنا شوید که در آینده به واقعیت تبدیل می شوند. به طورکل ادبیات تخیلی ذهن شما را برای رویارویی با آینده اماده می کند. البته تغییر دادن افکار تنها با رمان های تخیلی به وجود نمی آید.



یک اصل مهم برای داشتن رمان خوب اتفاقاتی است که برای کاراکتر داستان در طول مسیر اتفاق می افتد. شخصیت ها در داستان پیروز می شوند، شکست می خورند و حتی با موقعیت های تازه روبرو می شوند. با خواندن این طور داستان ها به صورت غیر ارادی به تغییر اندیشه خود نیز فکر خواهیم کرد. ما می دانیم تغییر اجتناب ناپذیر است و بهتر است با آن کنار بیاییم.



در ادامه به تاثیرخواندن رمان بر زندگی انسان می پردازیم:



1 - همزاد پنداری



ما با کاراکترهای رمان همزاد پنداری می کنیم. خود را در موقعیت کاراکترهای داستان می گذاریم و با آن ها شاد می شویم و یا غمگین می شویم. حتی از خود می پرسیم با اتفاقی که به وجود آمده باید چطور عکس العملی از خودمان نشان دهیم. در آخر داستان ما در موقعیت جدیدی قرار خواهد گرفت تا بتوانیم طوردیگری به دنیا نگاه کنیم. ما در هر برهه ای نظاره گر تغییر کاراکترها هستیم و حتی حس همزاد پنداری ما با این تغییر و تحولات عوض می شود.



2 - تمرین خودکاوی و خودشناسی



خواندن داستان زمانی برای بررسی خود است. ما در آینه نظاره گر کاراکترهای خود هستیم. به طوری که در آینه دیگری خود را می توانیم واضح تر ببنیم و حتی نقاط مثبت و منفی خود را بیشتر بشناسیم. برای مثال رمان «بی نام» به نویسندگی جاشوا فریس رمنی که خود را در مقابل دیدگان خواننده قرار می دهد که خود را اسیر زندگی ماشینی کرده است.



3 - لذت تخیل و رویاپردازی



آلبرت انیشتین معتقد است: «تخیل مهم تر از دانش است». همه ی دستاوردهای زندگی انسان ها ناشی از تخیل است که آن ها را جدی گرفته اند. داستان از طرفی حاصل تخیل نویسنده به حساب می آید و از طرف دیگر مولد تخیل در ذهن خواننده است. پس خیال در رمان هم فرآیند است و هم فرآورده.



ما با خواندن رمان قدرت تخیل خود را افزایش می دهیم زیرا هر چقدر داستان بخوانیم بیشتر تصور می کنیم. گوستاو فلوبر در نامه ای به نزدیکانش می گوید: «کار نوشتن بسیار لذت بخش و عالی است، همین که در داستان خودت نباشی ولی در تک تک ماجرا حضور داشته باشی بسیار هیجان انگیز است.»



4 - شکستن کلیشه ها



کلیشه های ذهنی جزو موانع اگاهی رهایی بخش به حساب می ایند. کلیشه ها باعث می شوند ذهن انسان منجمد شود و فرصت شناختن را از او بگیرد. با کمک داستان می توانیم کلیشه ها را از بین ببریم و هوایی تازه برای تنفس به وجود آوریم. وقتی که نویسنده ذهن کاراکتر را جستجو می کند و آن چیزی که در دل است را روشن می کند، این جاست که انسان در درست بودن کلیشه ها به شک دچار می شود.



5 - فرصتی برای مرور تاریخ



درست است که رمان تاریخی جزو رمان به حساب می آید، ولی همه ی آن ها تاریخی به حساب می آیند. بی شک داستان هر چه باشد چه در رمان و چه در شکل های ادبیاتی دیگر مربوط به گذشته است. شباهت داشتن دو لغت story و history که لغت اول به معنی داستان و لغت دوم به معنی تاریخ است، گواهی بر این منظر از نگاه زبان شناختی می باشد.



6 - فرار از ملال



ملال همیشه در کنار ما است. اگر درنگ کنیم ما را از بین می برد و عمرمان را نابود می کند. یکی از راه هایی که می توانیم از ملال دوری کنیم خواندن رمان است. با خواندن رمان یکنواختی ها از بین می رود و می توانیم وارد بخش تازه ای شویم. انگار با این کار می توانیم با انسان های جدید روبرو شویم و با ان ها صحبت می کنیم و از زندگی پر پیچ و خم آن ها می شنویم. به مراتب یک رمان خوب می تواند به زندگی طراوت بدهد و تا مدتی کم ما را از ملال دور کند.



7 - امید آفرینی و الهام بخشی



اکثر رمان ها به طوری زیبا الهام بخش هستند. وقتی که خواننده از دور نظاره گر زندگی کاراکترها می نشیند به خوبی متوجه می شود که روزگار بر پایه یک مدار نمی چرخد. با اتفاقاتی که رخ می دهد راه زندگی عوض می شوند. مبارزه کردن کاراکترها جزوی از امید آفرینی به حساب می آیند. بی شک خواندن رمان جزو یکی از راه های «کتاب درمانی» به حساب می آید. زیرا رمان این امکان را به خواننده می دهد تا به یک آرامش عمیق برسند.



سخن پایانی



انسان هایی که دوست دارند رمان عاشقانه بخوانند بی شک از یک نعمت الهی برخوردار هستند، زیرا خواندن رمان باعث می شود رنگ و بوی تازه ای به زندگی یکنواخت بدهیم. رمان ها به انسان ها می آموزند همان طور که انسان ها به هم شباهت دارند با هم متفاوت نیز هستند. در آخر باید بگوییم که رمان خواندن ما را از کلیشه ها دور می کنند و به ما خلاقیت می دهد، پس رمان بخوانید.

سه شنبه 10 دی 1398
بؤلوملر :